آرامش

دوستت دارم ارامش من 

[ جمعه 31 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 18:0 ] [ علیرضا ]

[ ]

مرور کردم

عشقم ، لیلای من .

نیستی مجنون تو هستم بیا در کنارم شیرین من .

امروز حداقل 3 تا 4 بار مطالبت کانالت را مرور کردم . زیباست و قشنگ .

ای کاش ..........

قشنگ خواهد بود برایم که تو همسر این دنیا و آن دنیایم باشی . 

به خود خدا به ذات اقدسش قسم این دنیا که سهل است  آن دنیا هم اگر تو کسی جز مرا برای خودت بخواهی باز هم خواهم مرد . 

[ جمعه 31 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 16:49 ] [ علیرضا ]

[ ]

هیچ کس تو نمی شود و نخواهد برایم

بله من احساسم بیشتر از دختراس . من عشقم رو خیلی دوست دارم بیش از حد . 

بی معرفت ، نازنین ، گلم وجودت بهم آرامش میده .

[ جمعه 31 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 13:31 ] [ علیرضا ]

[ ]

بی معرفت

بی معرفت امروز خیلی دلم هوایت را کرده . ولی افسوس ......

[ جمعه 31 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 13:30 ] [ علیرضا ]

[ ]

خدا

خدا را چه دیدی ؟! شاید یک روز هم درد قیمت پیدا کرد و فقرا ثروتمند شدند .

[ جمعه 31 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 13:26 ] [ علیرضا ]

[ ]

باز باران

باز باران، بی ترانه، در هوای عاشقانه، بی نوای عارفانه، در سکوت ظالمانه، خسته از مکررهای زمانه، غافل از حتی رفاقت، در هاله ای از نفرت، اشکهایی طبق عادت، قطره هایی پر طراوفت، روی دوش آدمیت ، ..........میخورد بر بام خانه.............. خانه ام کو؟ خانه ات کو؟ آن دل دیوانه ات کو؟ روزهای کودکی کو؟ فصل خوب سادگی کو؟ یادت آید روز باران! گردش یکروز دیرین.... پس چه شد دیگر کجا رفت؟؟............ خاطرات خوب وشیرین؟؟

 

شعر از خالم هست منم دخل و تصرف داشتم داخلش.

[ جمعه 31 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 11:41 ] [ علیرضا ]

[ ]

بی تو

ای کاش میفهمیدی که ذره ای لحظه ای بی تو دوام نمیارم . 

[ جمعه 31 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 9:47 ] [ علیرضا ]

[ ]

امام زمان عج الله

یک جاهایی که بهم میریزم . از نوشته های بعضی ها از کارها و گفتار بعضیها شوخیم میگیره . 

برای یک بنده خدایی نوشتم : 

اشعار معروف در مورد امام زمان رو بلدید؟

جوابی نداد .

بهم برنخورد فهمیدم یا بلد نیست یا نمیخواد جواب بده .

دوباره گفتم :

امام زمانت منم .

یک چیزی میخواست بنویسه پشیمون شد .

گفتم بگو جوابی نداد . 

نوشتم :

به امام زمانت چی میخوای بگی؟

این نفهمید که من چی میگم .

امام زمان امام عصر امام فلان .....

اینها اشتباه است .

البته این نظر منه .

میدونید چرا؟

امام زمان یعنی چی ؟

نمیگم یعنی چه کسی ، میگم یعنی چی؟ مفهومش رو بگید برام .

من دیدم ایشون رو . من آقا امام زمان عج الله رو به جرات میگم دیدم .

مریض شده بودم زیاد.

 با رفقا عادت داشتم آخر هفته ها شب میرفتیم بیابون توی دل ریگ با فاصله های زیاد از هم مینشستیم و صدا میزدیم آقا رو .

تا اینکه مریض شدم افتادم خونه.

 نمیتونستم حتی ازجام جابجا بشم . 

حکایتها داشتم که خیلی هاش رو اصلن تا الان تعریف نکردم و نمیکنم خلاصه تا این که حرم اقا امام رضا کامل خوب شدم . 

مهدی فاطمه ، موعود یعنی وعده داده شده است .

کسی در زمان خود پیامبر منتظرانی داشته ، چه رسد به زمان باقی معصومین !!!

پس ایشون منحصر به زمان و عصر و دوره ما نیست . کسی است که در همه ادوار منتظرشون بودن و هستن و خواهند بود .

اینکه ما بگیم منظور ما دوره و زمان خودمون ( یا زمان خاصی ) هست هم حرف قشنگی نیست سفسته است و فلسفه بیخود .

 ایشون از خودش اسم داره .

مهدی عج الله امام دوازهم ما و منجی تمام عالم بشریت .

******************************

 

حرام‌بودن یا جواز نام بردن حضرت مهدی(عج) به نام «محمد»

 

در میان دانشمند مشهور، حکیم میرداماد حرام بودن اعلان و نام‌گذاری به این اسم را برگزیده است و شیخ حرّ عاملی از حلال بودن اعلان و نام‌گذاری دفاع کرده است.

 

چکیده

نام‌ها و کنیه امام عصر(عج) مانند دیگر ویژگی‌های آن بزرگوار همواره مهم و در خور توجّه بوده است. مسئله مورد بحث، جواز، کراهت یا حرام‌بودن علنی کردن نام و کنیه امام مهدی(عج) است. از جمله نام‌های مبارک حضرت، «محمد» است. در یک دسته از روایات امامیّه نه‌تنها به نام محمد تصریح نشده است، بلکه تصریحاتی دلالت بر حرام‌بودن علنی کردن این نام وجود دارد. در مقابل، روایاتی نیز هست که علنی کردن این نام حضرت را جایز دانسته‌اند و هر دو دسته روایات، مسند و صحیح‌اند. در میان دانشمند مشهور، حکیم میرداماد حرام بودن اعلان و نام‌گذاری به این اسم را برگزیده است و شیخ حرّ عاملی از حلال بودن اعلان و نام‌گذاری دفاع کرده است. این نوشتار بر آن است که این دو دیدگاه را بررسی کند و وجه جمعی ارائه دهد.

واژگان کلیدی
امام عصر(عج)، نام‌گذاری، م ح م د، میرداماد، حرّ عاملی.

مقدمه
برای تبیین صحیح مسئله، بیان پیشینه و واکاوی دو دیدگاه ضروری است. این مسئله از زمان شیخ کلینی و سپس شیخ صدوق و شیخ طوسی مطرح بوده و در روایات و توضیحات نقل شده از ایشان نمایان است که در ادامه به آن اشاره خواهد شد. قرن‌ها بعد در دوره صفوی و در سال هزار و بیست هجری، حکیم میرداماد در معرکه و اختلاف معاصرانش بر سر این موضوع، در اثبات نظر خویش رساله‌ای با نام شِرعه التسمیه حول حرمه تسمیه صاحب الامر(عج) باسمه الاصلی فی زمان الغیبه به تفصیل (حدود 140 صفحه) نگاشته است. در این رساله، بیست روایت آورده شده که همه آن‌ها به نوعی بر حرام‌بودن نام بردن حضرت به اسم خاص «محمد» تأکید کرده‌اند. در این میان نیز توضیحات ادبی و رجالی و گاهی فلسفی بسیار سودمند _ که خود حکایت از تبحر مؤلف دارد _ به آن افزوده است. چند دهه بعد _ یعنی در سال 1077 هجری _ محدث عالی‌مقام شیخ حرّ عاملی در نقد دیدگاه حکیم میرداماد کتابی باعنوان کشف التعمیه فی حکم تسمیه صاحب الزمان(عج) نگاشته است. وی در این کتاب به روایات صحیح و متواتری استناد کرده که در آن به اسم «محمد» تصریح شده و از حرام‌بودن نیز سخنی به میان نیامده است.

دیدگاه حکیم میرداماد
میرداماد در جواب استفتایی که در ابتدای رساله از وی شده است، می‌نویسد:
لایحلّ لأحد من الناس فی زماننا هذا و اعنی به زمان الغیبه الی أن یحین حین الفرج أن یسمّیه ویکنّیه _ صلوات الله علیه _ فی محفل ومجمع مجاهراً باسمه الکریم معالنا بکنیته الکریمه.
وی پس از این، ادعای اطباق و اجماع امامیه را نقل می‌کند و خلاف آن را به ضعفا نسبت می‌دهد. در ادامه به بیست روایت استناد می‌کند که برای روان‌سازی، آن‌ها را به چهار دسته تقسیم می‌کنیم:

دسته اول. روایاتی که حرام‌بودن نام‌گذاری را تا زمان ظهور مقیّد می‌کنند. اولین روایت از رئیس المحدثین، کلینی در کتاب الحجه در حدیث خضر نبی(ع) نقل شده است:
أَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی(ع) عن امیرالمؤمنین(ع) قال: أَشْهَدُ عَلَى رَجُلٍ مِنْ وُلْدِ الْحَسَنِ لَا یُکَنَّى وَ لَا یُسَمَّى حَتَّى یَظْهَرَ أَمْرُهُ فَیَمْلَأَهَا عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْرا. (کلینی، 1365: ج1، 17)
همین مضمون در سه روایت دیگر با اندکی تفاوت، تکرار شده است.
دسته دوم. روایاتی که حرام‌بودن نام‌گذاری را مطلقاً و بدون قید بیان می‌کنند. روایاتی که در آن‌ها آمده است: «لا یسمیه بإسمه الا کافر». در روایت ششم، شانزدهم، هفدهم و هیجدهم «لا یحل لکم تسمیته»، در روایت هشتم و دوازدهم «لا ترون لکم شخصه و لا یحل لکم تسمیته» و «لا یحل لکم ذکره باسمه» آمده که این کلمه در روایت پانزدهم نیز تکرار شده است. در روایت نهم و دهم در توقیعات حضرت آمده است: «ملعون ملعون من سمانی فی محفل من الناس» و «من سمانی فی مجمع من الناس باسمی فعلیه لعنهالله». در روایت یازدهم و سیزدهم می‌خوانیم: «لا یری جسمه و لا یسمی باسمه». همچنین در روایت بیستم آمده است: «محرّم علیکم أن تسألوا عن ذلک[تسمیه بإسمه(ع)]».

دسته سوم. روایاتی که اسم مبارک حضرت در آن‌ها به صورت رمز آمده است:
1. حدیث لوح از ابی‌بصیر از ابوعبدلله(ع) ازجابر:
... وأکمل ذلک بابنه م‌ح‌م‌د رحمه للعالمین. (همو: ج1، 527)
2. حدیث صحیفه، باب «ما روی عن سیده نساء العالمین فاطمه الزهراء بنت رسول الله من حدیث الصحیفه و ما فیها من أسماء الأئمه و أسماء أمهاتهم و أن الثانی عشر منهم القائم»:
أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ عَلِیٍّ الرَّفِیقُ أُمُّهُ جَارِیَه اسْمُهَا سُمَانَه وَ تُکَنَّى بِأُمِّ الْحَسَنِ أَبُو الْقَاسِمِ م‌‌ح‌م‌د بْنُ الْحَسَنِ هُوَ حُجَّه اللَّهِ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ الْقَائِمُ أُمُّهُ جَارِیَه اسْمُـهَا نَرْجِسُ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِین. (صدوق، 1395: ج 1، 3057)
دسته چهارم. روایاتی در قالب ادعیه که در آن‌ها نام‌های مبارکی همچون: حجه بن الحسن، القائم المنتظر المهدی، الرشید المرشد، ابن المرشد، الحجه والخلف الصالح(عج) آمده است. در این دسته روایات از نام محمد استفاده نشده است. نمونه‌های این دسته عبارت‌اند از: دعای توسل (حلی، 1388)، دعای ساعات (طوسی، 1411ب: 361)، نماز تقرب به پیامبر(ص) (همو: 362)، نماز ادای دین و حاجت (همو: 287، 294، 299) و برخی ادعیه دیگر (ابن‌طاووس، 1411: 240).
میرداماد سپس به بیان نکته‌هایی می‌پردازد:

1. علت حرام بودن، جزء اسرار الهیه بودنِ آن است. بر زبان جاری نکردن این‌گونه اسرار موجب پاداش بیشتر برای مؤمنان می‌شود.
2. حرام بودن، زمانی در نام‌گذاری معنا پیدا می‌کند که در تلفّظ و تنطّق یعنی در محاورات باشد، نه در نگارش. از این‌رو علما، اسم و کنیه مبارک حضرت (ابوالقاسم) را در کتب خود آورده‌اند. همچنین شهید در کتاب مزار از دروس کنیه را آورده است و اسم را رمزی (م ح م د) و به صورت احتیاط نوشته است (عاملی، 1417: 154). وی سپس می‌نویسد:

این مسئله در عرف و لغت ثابت است. (میرداماد، 1409: 90-91)
3. تحریم، به زمان غیبت صغرا اختصاص ندارد؛ زیرا در بسیاری از نصوص، حکم تحریم تا زمان ظهور حضرت است؛ مانند روایت جابر که از پیامبر(ص) نقل می‌کند:
لَا یَحِلُّ ذِکْرُهُ بِاسْمِـهِ حَتَّى یَخْرُجَ فَیَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً. (صدوق، 1395: ج1، 259؛ میرداماد، 1409: 97)
میرداماد با اشاره به قاعده‌ای اصولی، حرام‌بودن نام‌گذاری را شامل همه زمان‌ها می‌داند و می‌نویسد:

اختصاص علت حکم به بعضی از افراد موضوع، موجب اختصاص حکم به آن بعض نمی‌شود؛ بلکه حکم به تعمیم خود باقی و شامل همه افراد آن موضوع خواهد بود، مگر این‌که مخصّصی آید. (میرداماد، 1409: 122)
4. اسم مبارک حضرت به صورت کنایه جایز است؛ مانند این روایت نبوی که می‌فرماید:
الْقَائِمُ مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمِی وَ کُنْیَتُهُ کُنْیَتِی وَ شَمَائِلُهُ شَمَائِلِی وَ سُنَّتُهُ سُنَّتِی. (صدوق، 1395: ج2، 411)

دیدگاه شیخ حرّ عاملی
شیخ حرّ عاملی، در پاسخ میرداماد در دوازده فصل به بررسی مسئله می‌پردازد. وی با تبحّری مثال‌زدنی صد روایت را که در آن‌ها به نام مبارک حضرت اشاره یا تصریح شده آورده است. این روایات را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد:

1. روایاتی که در آن‌ها به نام «محمد» تصریح شده یا تعبیر «اسمه اسمی» آمده است. این روایات شامل چهل حدیث هستند که برای نمونه به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:
امام صادق(ع) فرمود:
نَحْنُ اثْنَا عَشَرَ هَکَذَا حَوْلَ عَرْشِ رَبِّنَا جَلَّ وَ عَزَّ فِی مُبْتَدَإِ خَلْقِنَا أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ. (حر عاملی، بی‌تا: 19؛ مجلسی، 1404: ج29، 3)
جابر جعفی از جابر بن عبدالله انصاری نقل می‌کند که رسول خدا(ص) فرمود:
الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی اسْمُهُ اسْمِی وَ کُنْیَتُهُ کُنْیَتِی. (حر عاملی، بی‌تا:‌ 45؛ مجلسی، 1404: ج36، 309)
شیخ حر عاملی در فصلی مستقل به مقطّعه آوردن نام مبارک حضرت اشکالاتی می‌گیرد که خلاصه آن چنین است:
الف) نگارش حروف به شکل مقطعه در زمان کلینی است و در بسیاری کتاب‌ها متصل آمده است.
ب) تقطیع کلمه در مقام تخاطب با حکمت سازگار نیست؛ زیرا از آن کذب لازم می‌آید و نام حضرت، م‌ح‌م‌د نیست.
ج) حروف مقطعه را به ناچار باید متصل خواند. بنابراین لازمه تقطیع، تصریح به اسم مبارک حضرت است.

2. روایاتی که در آن‌ها نام محمد رمزی [م ح م د] یا به صورت «فلان و فلان» آورده شده که 18 روایت‌اند؛ مانند:
رَوَى الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى سَیِّدِی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ8 فَقُلْتُ: یَا سَیِّدِی! لَوْ عَهِدْتَ إِلَیْنَا مَنِ الْخَلَفُ مِنْ بَعْدِکَ فَقَالَ : یَا مُفَضَّلُ! الْإِمَامُ مِنْ بَعْدِی مُوسَى وَ الْخَلَفُ الْمُنْتَظَرُ م ح م د بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ مُوسَى(ع). (حر عاملی، بی‌تا: 19؛ طبرسی، 1417: 430)
مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَى بِإِسْنَادِهِ عَنِ الصَّالِحِینَ(ع) قَالَ: تُکَرِّرُ فِی لَیْلَه ثَلَاثٍ وَ عِشْرِینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ هَذَا الدُّعَاءَ سَاجِداً وَ قَائِماً وَ قَاعِداً وَ عَلَى کُلِّ حَالٍ وَ فِی الشَّهْرِ کُلِّهِ وَ کَیْفَ أَمْکَنَکَ وَ مَتَى حَضَرَکَ مِنْ دَهْرِکَ تَقُولُ بَعْدَ تَحْمِیدِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ الصَّلَاه عَلَى النَّبِیِّ(ص) اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ فِی هَذِهِ السَّاعَه وَ فِی کُلِّ سَاعَه وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ قَاعِداً وَ عَوْناً وَ عَیْناً حَتَّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلًا. (حر عاملی، بی‌تا: 91)

3. روایاتی که در آن‌ها، عناوین «اسمائهم» و «تسمیه» به کار رفته، یا به مخفی نگه داشتن اسم ایشان امر شده است و بیشتر روایات از این دسته‌اند.
مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنِ الْفُضَیْلِ عَنْ أَبِی حَمْزَه قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ(ع) یَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى: اسْتِکْمَالُ حُجَّتِی عَلَى الْأَشْقِیَاءِ مِنْ أُمَّتِکَ مِنْ تَرْکِ وَلَایَه عَلِیٍّ وَ الْأَوْصِیَاءِ مِنْ بَعْدِکَ فَإِنَّ فِیهِمْ سُنَّتَکَ وَ سُنَّه الْأَنْبِیَاءِ مِنْ قَبْلِکَ وَ هُمْ خُزَّانِی عَلَى عِلْمِی مِنْ بَعْدِکَ. ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): لَقَدْ أَنْبَأَنِی جَبْرَئِیلُ(ع) بِأَسْمَـائِهِمْ وَ أَسْمَـاءِ آبَائِهِمْ. (حر عاملی، بی‌تا‌: 35؛ کلینی، 1365: ج1، 208 باب ما فرض الله عز و جل و رسوله(ص))
عَنْ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى قَالَ: سَمِـعْتُ أَبَاعَبْدِاللَّهِ(ع) یَقُولُ: إِنَّهُ لَیْسَ احْتِمَالُ أَمْرِنَا التَّصْدِیقَ لَهُ وَ الْقَبُولَ فَقَطْ مِنِ احْتِمَالِ أَمْرِنَا سَتْرُهُ وَ صِیَانَتُهُ عَنْ غَیْرِ أَهْلِهِ فَأَقْرِئْهُمُ السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُمْ رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً اجْتَرَّ مَوَدَّه النَّاسِ إِلَیْنَا حَدِّثُوهُمْ بِمَا یَعْرفون وَ اسْتُرُوا عَنْهُمْ. (حر عاملی، بی‌تا: 46؛ همو، 1409: 16، 216، باب وجوب کتم الدین عن غیر أهله)
در برخی روایات، به تسمیه توجه نشده است؛ مانند:
عَنْ عِدَّه مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ فَضَالَه بْنِ أَیُّوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَه قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) یَقُولُ: شِیعَتُنَا الرُّحَمَاءُ بَیْنَهُمُ الَّذِینَ إِذَا خَلَوْا ذَکَرُوا اللَّهَ إِنَّ ذِکْرَنَا مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ إِنَّا إِذَا ذُکِرْنَا ذُکِرَ اللَّهُ وَ إِذَا ذُکِرَ عَدُوُّنَا ذُکِرَ الشَّیْطَانُ. (حر عاملی، بی‌تا: 40؛ کلینی، 1365: ج2، 186)
روایت‌های 53، 57، 71 و 95 از کتاب کشف التعمیه از این دسته روایات به شمار می‌روند.

شواهد صحت اخبار جواز نام‌گذاری
شیخ حرّ عاملی برای صحّت روایات انتخابی شواهدی برمی‌شمارد. وی می‌نویسد:
راویان ثقه و احادیث آن‌ها در کتب معتبره وجود دارد و ساختگی نیست. شهرت روایت، جبران کنندۀ ضعف سند برخی از ایشان است؛ همچنین موافقت آن‌ها با قرآن در آیات 31 بقره، 55 مائده و 119 توبه و تعاضد روایات در معنای واحد و عدم احتمال وجود تقیّه در برخی روایات. معرفت امام(ع) عقلاً واجب است و آن مستلزم اقرار و اظهار به اسم مبارک است. (حر عاملی، بی‌تا: 52-53)
أدعیه را گاهی باید آهسته خواند و این دلیل بر حرام بودن نام‌گذاری نیست. (همو: 102)
امر به بیان نام خاص آن حضرت در زیارات _ که معمولاً محل اجتماع مردم است _ دلیل بر جایز بودن نام‌گذاری است؛ مانند روایت:

عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ مُسْکَانَ عَنْ مُیَسِّرٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ(ع)
قَالَ: قَالَ لِی: أَ تَخْلُونَ وَ تَتَحَدَّثُونَ وَ تَقُولُونَ مَا شِئْتُمْ؟ فَقُلْتُ: إِی وَ اللَّهِ إِنَّا لَنَخْلُو وَ نَتَحَدَّثُ وَ نَقُولُ مَا شِئْنَا. فَقَالَ: أَمَا وَ اللَّهِ لَوَدِدْتُ أَنِّی مَعَکُمْ فِی بَعْضِ تِلْکَ الْمَوَاطِنِ أَمَا وَ اللَّه إِنِّی لَأُحِبُّ رِیحَکُمْ وَ أَرْوَاحَکُمْ وَ إِنَّکُمْ عَلَى دِینِ اللَّهِ وَ دِینِ مَلَائِکَتِهِ فَأَعِینُوا بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ. (همو: 40-41؛ کلینی، 1365: ج2، 187)
نام بردنی سودمند است که در جمع مطرح شود و پنهان کردن آن بی‌فایده است (حر عاملی، بی‌تا: 100).

بررسی روایات بیان‌کننده حرام بودن نام‌گذاری
محدث عاملی روایات نهی از نام‌گذاری را از کتاب شِرعه التسمیه با حذف روایات تکراری یک به یک بررسی می‌کند:
در روایت اول، از احمد بن محمد برقی آمده است "لایکنی ولا یسمی حتی یظهرأمره" مانند روایت شماره نهم درباره نام برنده حضرت به اسم خاص آمده "ملعون ملعون" این روایت نفی وخبر است ونه نهی وانشاء. مانند « العاشق لاینام حتّی یری معشوقه» که در این‌جا دلالت برعدم جواز نام‌گذاری نمی‌‌کند، روایت دوم از عبدالعظیم حسنی است آنجناب از سادات بلند مرتبه است ولی این روایت از جهت سند ضعیف می‌باشد. روایت سوم مضطرب است به واسطه چند احتمال: اول این‌که راوی و مروی عنه یکی است ودوم این‌که در روایت تصحیف وجود دارد سوم این‌که اختصاص به حضرت ولی عصر(عج) ندارد. به همین ترتیب روایت‌های 4، 5، 6، 7، 8، 9، 10، 11 و 13 ضعیف می‌باشند.

همچنین روایت‌های 7، 8 و 12 " لاترون لکم شخصه ولایحلّ لکم تسمیته " و"لایحلّ لکم ذکره باسمه " اختصاص به حرام بودن نام‌گذاری در حال خوف خواهد داشت. بنابراین دلالت بر رجحان جواز نام‌گذاری در حالت عادی دارد و روایت سیزدهم: سئل الرضا(ع) عن القائم(عج) فقال: "لایری جسمه و لایسمی باسمه " دلالت بر تحریم سؤال می‌کند و نه تحریم جواب و نام‌گذاری. (همو: 73 - 74) ممکن است گفته شود روایات نهی موافق احتیاط است. شیخ حرّ عاملی در این‌باره می‌نویسد:
احکام شرعیه صرفاً توسط احتیاط ثابت نمی‌شود؛ علاوه بر این، دلیل نهی از نام‌گذاری تقیّه است وربطی به احتیاط ندارد. (همو: 74)

وجوه جمع بین روایات
آن‌گاه مؤلف، وجوه جمعی را بین روایات می‌آورد که مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌اند از:
یکم. روایات نهی حمل بر زمان خوف و تقیه است و ممکن است تا زمان خروج حضرت ادامه یابد؛ ولی نه در هر زمان و مکان، هرچند تقیه در ابتدای زمان غیبت شدیدتر بوده است؛
دوم. اختصاص روایات نهی به مجالس عمومی و جواز به مجالس خصوصی شیعیان؛
سوم. روایات نهی به نام‌گذاری توسط شیعیان و جواز به نام‌گذاری توسط امام معصوم(علیهم السلام) اختصاص دارند؛
چهارم. اختصاص روایات نهی به زمان غیبت، به‌ویژه ابتدای آن و جواز به زمان ظهور، پیش از غیبت و پس از آن (همو: 75 - 76)؛
پنجم. اختصاص روایات نهی به اسم خاص «احمد» و جواز به «محمد» با استناد به این روایت:
عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْکُوفِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَـاعِیلَ الْبَرْمَکِیِّ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مَالِکٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ(علیهم السلام) قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(علیهم السلام) عَلَى الْمِنْبَرِ: یَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِی فِی آخِرِ الزَّمَانِ. وَذَکݡَرَ صِفَه الْقَائِمِ وَ أَحْوَالَهُ إِلَى أَنْ قَالَ: لَهُ اسْمَانِ اسْمٌ یَخْفَى وَاسْمٌ یُعْلَنُ فَأَمَّا الَّذِی یَخْفَى فَأَحْمَدُ وَأَمَّا الَّذِی یُعْلَنُ فَمُحَمَّدٌ. (همو، 1409: ج16، 244)
ششم. اختصاص روایات نهی به‌صورتی است که نام‌گذاری سبب راهنمایی دشمن به حضرت و نزدیکان آن بزرگوار و خطرات ناشی از آن شود و روایات جواز به غیر این صورت تعلّق دارد.
پس از وجوه جمع فوق، محدّث عاملی با تأکید بر تقیه، دسته‌ای از روایات نهی را یادآوری می‌کند وابراز می‌دارد: این‌گونه روایات برای دیگر از معصومان(علیهم السلام) نیز به صورت‌های گوناگون آمده است؛ مانند روایت هشام بن سالم درباره امام کاظم(ع):
إِذَا دَخَلْتُ عَلَیْهِ ثُمَّ قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! أَسْأَلُکَ عَمَّا کݡُنْتُ أَسْأَلُ أَبَاکَ؟ فَقَالَ: سَلْ تُخْبَرْ وَ لَا تُذِعْ فَإِنْ أَذَعْتَ فَهُوَ الذَّبْحُ فَسَأَلْتُهُ فَإِذَا هُوَ بَحْرٌ لَا یُنْزَفُ. قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاکَ! شِیعَتُکَ وَ شِیعَه أَبِیکَ ضُلَّالٌ فَأُلْقِی إِلَیْهِمْ وَ أَدْعُوهُمْ إِلَیْکَ وَ قَدْ أَخَذْتَ عَلَیَّ الْکِتْمَانَ. قَالَ: مَنْ آنَسْتَ مِنْهُ رُشْداً فَأَلْقِ إِلَیْهِ وَ خُذْ عَلَیْهِ الْکِتْمَانَ فَإِنْ أَذَاعُوا فَهُوَ الذَّبْحُ وَ أَشَارَ بِیَدِهِ إِلَى حَلْقِهِ. (همو، بی‌تا: 90)
اسامی مبارک استعاره‌گونه مانند: عبد صالح، رجل و فقیه برای امام کاظم(ع) این مطلب را تأیید خواهد کرد (همو).
منع عمومی امام صادق(ع) از انجام متعه در برهه‌ای از زمان پس از افشای آن توسط ابان بن تغلب (همو: 92) مؤید دیگری برای وجود تقیه در موارد مشابه است.

جمع‌بندی آرای پیش‌گفته و نقد و بررسی آن
نظریه اول: افشای نام «محمد» از نام‌های مبارک صاحب الامر(عج) در همه زمان‌ها اعم از غیبت و حضور و در همه احوال اعم از تقیه و غیر تقیه جایز نیست.
نقد و بررسی: این نظریه به دلایل ذیل پذیرفتنی نخواهد بود:
یکم. روایات صحیحه بسیاری از پیامبراکرم(ص) و اهل‌بیت(علیهم السلام) به این نام صراحت دارند؛ مانند این روایات:
1. قال رسول لله: إذا حضرته الوفاه فلیسلّمها إلى ابنه الحسن الفاضل فإذا حضرته الوفاه فلیسلّمها إلى ابنه محمد المستحفظ من آل محمد(علیهم السلام) فذلک اثنا عشر اماماً. (طوسی، 1411الف: 150، أخبار المعمرین من العرب و العجم)
2. روى أبو بصیر عن أبی عبد الله الصادق(ع) أنه قال: قال أبی محمد بن علی لجابر بن عبد الله الأنصاری: إن لی إلیک حاجه متى یخف علیک أن أخلو بک فی حدیث اللوح: الخازن لعلمی الحسن العسکری ثم أکمل دینی بابنه محمد رحمه للعالمین علیه کمال موسى و بهاء عیسى و صبر أیّوب سید أولیائی. (طبرسی، 1403: ج1، 67)
دوم. در بسیاری از روایاتی که به شکلی نام حضرت رمزی آورده شده، واژگانی همچون «خوف»، «یخاف الذبح» به کار رفته است. می‌توان گفت امام(ع) علت عدم افشا را نیز دلالت بر خویش اعلام فرمود. این خود قرینه‌ای عقلایی بر عدم جواز نام‌گذاری در تقیه است؛ مانند این روایات:
1. صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَى عَنِ ابْنِ بُکَیْرٍ عَنْ زُرَارَه عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ(ع) قَالَ: لِلْقَائِمِ غَیْبَه قَبْلَ قِیَامِهِ. قُلْتُ: وَ لِمَ؟ قَالَ: یَخَافُ عَلَى نَفْسِهِ الذَّبْحَ  (صدوق، 1395: ج2، 481).
2. عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللهِ الصَّالِحِیِّ قَالَ: سَأَلَنِی أَصْحَابُنَا بَعْدَ مُضِیِّ أَبِی مُحَمَّدٍ(ع) أَنْ أَسْأَلَ عَنِ الِاسْمِ وَ الْمَکَانِ فَخَرَجَ الْجَوَابُ: إِنْ دَلَلْتُهُمْ عَلَى الِاسْمِ أَذَاعُوهُ وَ إِنْ عَرَفُوا الْمَکَانَ دَلُّوا عَلَیْهِ (کلینی، 1365: ج1، 333).
3. احادیث حرام‌بودن نام‌گذاری یا امر به اخفا از پیامبر(ص) صادر نشده است؛ بلکه معمولاً از امام نهم، دهم و یازدهم(علیهم السلام) نقل می‌شود، به‌خصوص هنگام تولد ولیّ عصر(عج) که احتمال خوف و تقیه بوده.
4. شناخت امام با اسم و کنیه یک اصل واز لوازم معرفتِ امام است. چنان‌که در روایتی از امام رضا(ع) آمده است:
وَ لَکِنَّهُ اخْتَارَ لِنَفْسِهِ أَسْمَاءً لِغَیْرِهِ یَدْعُوهُ بِهَا لِأَنَّهُ إِذَا لَمْ یُدْعَ بِاسْمِهِ لَمْ یُعْرَفْ. (کلینی، 1365: ج1، 113)
از این‌رو کتمان یا ایهام نام مبارک، تخلّف از این لازم است.
5. بسیاری از دانشمندان امامیه نام «محمد» را در زمان غیبت به صراحت آورده‌اند؛ همچون شیخ صدوق که می‌نویسد: «ابوالقاسم محمد بن الحسن هو حجه الله القائم» (صدوق، 1378: ج1، 40؛ مفید، 1413: 413؛ طبرسی، 1403: 271؛ حلی، 1420: ج2، 109).
نظریه دوم: افشای نام «محمد» از نام‌های مبارک حضرت صاحب الامر(عج) تنها در زمان حضور جایز است؛ امّا در زمان غیبت و هنگام تقیه و خوف جایز نخواهد بود.

نقد و بررسی:

این نظریه نیز پذیرفتنی نیست؛ زیرا:
یکم. به دلالت اطلاق روایات حرام‌بودن افشای نام، به زمان غیبت اختصاص ندارد؛ زیرا:
1. در روایت آمده است: «لَا یُسَمِّیهِ بِاسْمِهِ إِلَّا کَافِرٌ»؛
2. در توقیعات حضرت می‌خوانیم: «مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ سَمَّانِی فِی مَحْفِلٍ مِنَ النَّاسِ»؛
3. «مَنْ سَمَّانِی فِی مَجْمَعٍ مِنَ النَّاسِ بِاسْمِی فَعَلَیْهِ لَعْنَه اللهِ»؛
4. «مُحَرَّمٌ عَلَیْکُمْ أَنْ تَسْأَلُوا عَنْ ذَلِکَ [تسمیه باسمه(ع)]».
میرداماد نیز به نخستین روایت استناد کرده است. اگرچه این روایت به امام عصر(عج) اختصاص ندارد، ولی بر حرام بودن افشای نام امام عصر(عج) نیز صادق است. این روایت و روایت دوم بنا به فرمایش شیخ حّر، إخبار است، ولی از بسیاری جمله‌های إخباری، حرام‌بودن استفاده می‌شود؛ مانند «لا ضرر و لا ضرار» هرچند «لا ضرر» بر عدم جعل ضرر دلالت می‌کند و در ظاهر، إخباراست، ولی معنای نهی دارد و بر حرام‌بودن دلالت می‌‌کند. فقره دوم یعنی «لا ضرار» نهی و انشای در احکام وضعّیه است. همین وضعیت را روایات «لا حرج» و نظایر آن دارد.
روایات سوم و چهارم نیز صحیح و بر اطلاق حرام‌بودن دلالت می‌‌کند.
دوم. ترس از خطر و تقیّه پیوسته در همه زمان‌ها وجود دارد. بنابراین نمی‌توان آن را به زمان غیبت اختصاص داد؛ چنان‌که در روایات آمده است: «فَصُنْهُ إِلَّا عَنْ أَهْلِهِ». همچنین روایتی که از حضرت ولیّ عصر(عج) رسیده که می‌فرماید:
لِیَکُنْ مَجْلِسِی هَذَا عِنْدَکَ مَکْتُوماً إِلَّا عَنْ أَهْلِ التَّصْدِیقِ وَ الْأُخُوَّه الصَّادِقَه فِی الدِّینِ. (صدوق، 1395: ج2، 451)
همچنین روایاتی مشابه از ائمه هدی(علیهم السلام) همچون روایتی از امام باقر(ع) که در جواب سؤال از امام مهدی(عج) می‌‌فرماید:
وَ لَقَدْ سَأَلْتَنِی عَنْ أَمْرٍ لَوْ أَنَّ بَنِی فَاطِمَه عَرَفُوهُ حَرَصُوا عَلَى أَنْ یَقْطَعُوهُ بَضْعَه بَضْعَه. (طوسی، 1411الف: 333)
در همه آن‌ها به‌خصوص روایاتی که از امام عسکری(ع) در زمان حضور و طفولیت امام عصر(عج) رسیده است، تقیّه به شکل مطلق برداشت می‌شود.
نظریه سوم: افشای نام «محمد» _ از نام‌های حضرت ولیّ عصر(عج) _ در همه زمان‌ها جایز است؛ اما در زمانی که احتمال خطر وجود دارد، عقلاً و بنابر تقیه جایز نخواهد بود.
بررسی: این نظریه به چند دلیل مورد قبول و اختیار نویسنده است:
یکم. روایات صحیحه بسیاری وجود دارد که در آن‌ها بدون ایهام به نام «محمد» تصریح شده است:
1. ابْنُ الْمُتَوَکِّلِ عَنِ الْحِمْیَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ الْعَلَوِیِّ عَنْ أَبِی غَانِمٍ الْخَادِمِ قَالَ: وُلِدَ لِأَبِی مُحَمَّدٍ(ع) وَلَدٌ فَسَمَّاهُ مُحَمَّداً فَعَرَضَهُ عَلَى أَصْحَابِهِ یَوْمَ الثَّالِثِ وَ قَالَ: هَذَا صَاحِبُکُمْ مِنْ بَعْدِی وَ خَلِیفَتِی عَلَیْکُمْ وَ هُوَ الْقَائِمُ الَّذِی تَمْتَدُّ إِلَیْهِ. (مجلسی، 1404: ج51، 5)
2. ابْنُ الْمُتَوَکِّلِ عَنِ الْحِمْیَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الْکُوفِیِّ أَنَّ أَبَا مُحَمَّدٍ(ع) بَعَثَ إِلَى بَعْضِ مَنْ سَمَّاهُ لِی بِشَاه مَذْبُوحَه قَالَ: هَذِهِ مِنْ عَقِیقَه ابْنِی مُحَمَّدٍ. (همو: 15)
3. عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ مُوسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْکُوفِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِیلَ الْبَرْمَکِیِّ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مَالِکٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی الْجَارُودِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَنْ آبَائِهِ(علیهم السلام) قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع) عَلَى الْمِنْبَرِ: یَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ وُلْدِی فِی آخِرِ الزَّمَانِ. وَ ذَکݡَرَ صِفَه الْقَائِمِ وَ أَحْوَالَهُ. (حر عاملی، 1409: ج16، 244، ح33)
افزون بر روایات، در عبارات محدثان و فقهای شیعه و سنی نیز به نام «محمد» تصریح وجود دارد.
الف) از امامیه بزرگانی که نام خاص حضرت را آورده‌اند؛ همچون شیخ صدوق: «ابوالقاسم محمد بن الحسن هو القائم» (صدوق، 1378: ج1، 40)؛ شیخ مفید: «القائم المنتظر المهدی محمد بن الحسن العسکری» (مفید، 1413: 44)؛ شیخ طوسی درباره ولادت حضرت(عج) می‌گوید: «مولد محمد بن الحسن بن علی محمد بن علی بن موسی» (طوسی، 1411الف: 271)؛ علامه حلیّ: «حتّی انتهی الی ابی القاسم محمد بن الحسن الحجّه القائم» (حلی، 1420: ج2، 109؛ مجلسی، 1404: ج19، 284؛ عاملی، 1417: ج2، 16).
ب) از عامه، علمایی به نام مبارک حضرت تصریح کرده‌اند؛ از جمله آن‌ها ابن‌کثیر در بیان اعتقادات شیعه آورده است:
اوّلهم علی بن ابی طالب و آخرهم المنتظر بسرداب سامّرا و هو محمد بن الحسن العسکری. (دمشقی، 1408: ج1، 177)
ابن‌خلدون مانند همیشه، متعصّبانه وجود امام عصر(عج) را صرفاً پنداری می‌‌خواند:
یزعمون أنّ الثانی عشرمن ائمتهم هو محمدبن الحسن العسکری و یلقّبونه المهدی. (ابن‌خلدون، 1408: ج1، 99؛ ذهبی 1413: ج13، 119؛ قندوزی، 1416: ج3، 282 و 316)
دوم. با توجه به دلایلی که در نظریه دوم بیان شد، حرام‌بودن نام‌گذاری به زمان غیبت اختصاص ندارد و بیم از خطر موجب حرام‌بودن شده است. بنابراین روایاتی که در آن‌ها خوف از حاکم جور و مخالف و عمل به تقیّه وجود دارد، این دیدگاه را تأیید می‌کند:
عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصَّالِحِیِّ قَالَ: سَأَلَنِی أَصْحَابُنَا بَعْدَ مُضِیِّ أَبِی مُحَمَّدٍ(ع) أَنْ أَسْأَلَ عَنِ الِاسْمِ وَ الْمَکَانِ. فَخَرَجَ الْجَوَابُ: إِنْ دَلَلْتُهُمْ عَلَى الِاسْمِ أَذَاعُوهُ وَ إِنْ عَرَفُوا الْمَکَانَ دَلُّوا عَلَیْه. (مجلسی، 1404: ج51، 3)
روایات دیگری نیز با این مضمون آمده است:
عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى جَمِیعاً عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُثْمَانَ الْعَمْرِیِّ فِی حَدِیثٍ أَنَّهُ قَالَ لَهُ: أَنْتَ رَأَیْتَ الْخَلَفَ؟ قَالَ: إِی وَاللَّهِ، إِلَى أَنْ قَالَ: قُلْتُ: فَالِاسْمُ؟ قَالَ: مُحَرَّمٌ عَلَیْکُمْ أَنْ تَسْأَلُوا عَنْ ذَلِکَ وَ لَا أَقُولُ هَذَا مِنْ عِنْدِی فَلَیْسَ لِی أَنْ لااحلّل و لَا أُحَرِّمَ وَ لَکِنْ عَنْهُ(ع) فَإِنَّ الْأَمْرَعِنْدَ السُّلْطَانِ أَنَّ أَبَا مُحَمَّدٍ مَضَى وَ لَمْ یُخَلِّفْ وَلَداً ، إِلَى أَنْ قَالَ: وَإِذَا وَقَعَ الِاسْمُ وَقَعَ الطَّلَب فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَمْسِکُوا عَنْ ذَلِکَ. أَقُولُ: هَذَا أَوْضَحُ دَلَالَه فِی أَنَّ وَجْهَ النَّهْیِ التَّقِیَّه وَ الْخَوْفُ. (حر عاملی، 1409: ج16، 240)
در این روایت، محمد بن عثمان عمری _ از نواب خاص در عصر غیبت _ دلیل نهی از افشای نام مبارک را خوف و تقیه اعلام می‌‌دارد و آن را به امام(ع) منتسب می‌‌کند. چنان‌که گفته شد، شیخ حر عاملی از بعد نقل روایت، به این نکته اشاره می‌‌کند.
افزون بر آن‌چه بیان شد، قرائن لفظی و حالی بر حرام‌بودن نام‌گذاری عبارت است از: الذّبح و دلّوه و عرفوه و وجود نهی در عصر غیبت و نزدیک به آنِ غیبت و همچنین ترس از خطر.

نتیجه‌
در روایات صحیحی که حکیم بلند مرتبه میرداماد به آن اشاره دارد، چه روایات دسته اول که حرام‌بودن نام‌گذاری را تا زمان ظهور می‌داند و چه دسته دوم که حرام‌بودن نام‌گذاری را به صورت مطلق می‌داند و چه روایات دسته سوم و چهارم که به روایات رمزی و ادعیه اشاره می‌کنند و رمزگونه بودن آن‌ها را سرّ الهی می‌شمارند، در همه به تحریم نام‌گذاری به نام خاص حضرت تأکید شده است. از سوی دیگر، روایات بسیاری که محدّث جلیل‌القدر شیخ حر عاملی به آن پرداخته است، به نام مبارک «محمد» تصریح دارند و مقطّعه آوردن نام حضرت را بسیار کم و فقط در زمان ثقه‌الاسلام کلینی دانسته‌ است. از دیدگاه وی، این روایات علاوه بر ضعف سند، حرام‌بودن نام‌گذاری را در زمان حضور و نه در هیچ زمان دیگر شامل نمی‌شوند. با توجه به دو دیدگاه در نتیجه می‌توان گفت روایاتی که نام بردن حضرت به نام خاص را جایز می‌دانند، با توجه به قرائن موجود و وجود خوف و لزوم تقیّه، اطلاق ندارند و شامل همه شرایط نمی‌شوند.

گرچه این مسئله مقید به زمان خاصی نیست، اما ضروری است که باید مقیّد به عدم محذور شوند. از سوی دیگر، حرام‌بودن نام‌گذاری به وجود محذورات بستگی دارد و مختص زمان حضور نیست و زمان غیبت را نیز شامل خواهد شد. تنها اعلان و افشای نام خاص ولیّ عصر(عج) در هنگامه ترس از خطرِ احتمالی یا حتمی جایز نخواهد بود. شواهد لفظی و حالی موجود در روایات، این دیدگاه را تأیید می‌کند.

منابع
_ ابن‌خلدون، عبدالرحمن، تاریخ ابن‌خلدون، تحقیق: سهیل زکار، بیروت، دارالفکر، 1408ق.
_ ابن‌طاوس، علی بن موسی، مهج الدعوات و منهج العبادات، تحقیق: ابوطالب کرمانی و محمدحسن محرر، قم، دارالذخائر، 1411ق.
_ حر عاملی، محمـد بن حســن، کشف التّعمیه فی حکم تسمیه صاحب الزمان4، تهران، دارالکتب الاسلامیه، بی‌تا.
_ _____________________________ ، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل‌البیت:، 1409ق.
_ حلّى، حسن بن یوسف بن مطهر، تحریر الأحکام الشرعیه على مذهب الإمامیه، قم، مؤسسه امام صادق7، چاپ اول، 1420ق.
_ _____________________________ ، منهاج الصلاح فی اختصار المصباح، تحقیق: سید عبدالحمید میردامادی، قم، مکتبه العلامه المجلسی، 1388ش.
_ دمشقی (ابن‌کثیر)، اسماعیل بن عمرو، البدایه والنهایه، بیروت، دارالاحیاءالتراث العربی، 1408ق.
_ ذهبی، شمس‌الدین محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، بیروت، مؤسسه الرساله، 1413ق.
_ صدوق، محمد بن علـــی، عیون اخبار الرضا7، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.
_ ______________________ ، کمال الدین و تمام النعمه، تهران، انتشارات اسلامیه، 1395ق.
_ طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی اهل اللجاج، تعلیقات و ملاحظات: سید محمدباقر موسوی خرسان، مشهد، نشر مرتضی، 1403ق.
_ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، قم، مؤسسه آل‌البیت، 1417ق.
_ طوسی، محمد بن حسن، الغیبه، قم، مؤسسه المعارف الاسلامیه، 1411ق.
_ عاملى (شهید اول)، محمد بن مکى، الدروس الشرعیه فی فقه الإمامیه، قم، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه، چاپ دوم، 1417ق.
_ قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، قم، دارالأسوه للطباعه والنشر، 1416ق.
_ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، قم، دارالکتب الاسلامیه، 1365ش.
_ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1404ق.
_ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، النکت الاعتقادیه، قم، انتشارات کنگره جهانی شیخ مفید، 1413ق.
_ میرداماد، محمد باقر، شِرعه التّسمیه حول حرمه تسمیه صاحب الامر4 بإسمه الاصلی فی زمان الغیبه، اصفهان، مؤسسه مهدیه میرداماد، 1409ق.

نویسنده:

سیدمجتبی میردامادی

فصلنامه مشرق موعود شماره 32

 

 

[ جمعه 31 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 3:11 ] [ علیرضا ]

[ ]

امروز

 کارم طوری هست که با اقشار مختلف اجتماع  سر و کار دارم . 

امروز به من زنی معرفی شد که با شوهرش در دوره دانشگاه دوست بوده و الان یک فرزند دختر دارد.

شوهرش و او همکلاسی بودند در رشته جغرافیا و برنامه ریزی شهری .

شوهرش هیچ نداشت . 

خانم هم پدرش را در 8 سالگی از دست داده بود . 

او در زلزله بهم زندگیش را از دست داد هرچه از پدر برایشان مانده بود . 

اما قبل زلزله بم از او خواستگاری شده بود و جواب مثبت .

چون پسر مرد زندگی بود گفتم چرا گفت چون توان کار کردن داشت و سالم بود .

میدیدم کار میکند تا خرج همه خانواده اش را هم او بدهد . 

تازه خانم یکسال از همسرش بزرگتر بود . 

 با هر بدبختی که بود زندگی میکردند تا این که همسرش رو به افغان کشی می آورد تا زندگی بگذراند . 

میرود تا ماهان کرمان و از انجا با وسوسه صاحب ماشین مواد مخدر جا ساز میکند در ماشین . 

برای 5 تا 6 میلیون تومان پولی که هرگز دریافت نمیکند و  فقط وعده اش را میشنود . 

در مسیر یزد به دام پلیس می افتد و صاحب بار موادمخدر فرار میکند . 

یک جوان مجرد و یک جوان متاهل به دام می افتند .

حکمشان میشود حبس ابد و پرداخت جزای نقدی 220 میلیون تومان پول بخاطر تناژ بالای مواد . 

 همسرش میگفت روزی که رفت برای من و دخترش 50 هزار تومان پول گذاشت تا برای دخترش که کلاس اول رفته بود لوازم التحریر بخرم و ببرمش مدرسه. 

الان دخترش کلاس چهارم دبستان است . 

طی این سالها از کارگری برای ادارات گرفته تا افراد انجام داده ام تا روزگار بگذرانم . 

اما اجاز ندادم که کسی به همسرم تو بگوید . 

اجازه ندادم کسی خردش کند یا چیزی بگوید او از سر نداری مجبور شد و این کار را کرد . 

او مجبور شد درسش را ول کند و برود دنبال کار تا خواهر برادرهایش درس بخوانند و بتواند تامین مالی همه را انجام بدهد. 

اما من درس خواندم و درسم را تمام کردم. 

 او حرف هایش را میزد و دردهایش را میگفت .

ناگهان طاقت من تمام شد و اشکهایم ناخودآگاه سرازیر شد . 

بلند شدم و اطاق را ترک کردم .

وقتی که برگشم گفت چه شد ؟ چرا گریه کردی ؟ 

خوب حقیقتا حق نداریم به ارباب رجوع به لحاظ احساسی نزدیک شویم و باید حریم ها را حسابی حفظ کنیم .

من که میدانستم مجبور شدم حقیقت را بگویم . 

گفتم عاشقم .

عشقم را دوست دارم زیاد و خودمان را با شما دونفر مقایسه کردم . 

شما با این که همسرت را میدانی چه کرده و عاقبت چیست ولی این طور عاشقانه برایش میجنگی . 

راجع بش حرف میزنی و دوستش داری . 

ولی عشق من ....../. 

اشکهایم دوباره ریخت اما اتاق را ترک نکردم اینبار حرف زدم و کمی گفتم . 

گفت دو نکته است . 

گفتم بگو :

گفت یا دوستت ندارد دیگر که این قدر اصرار میکند به نبودنش به ازدواجش و سایر مسائل که نباشی در زندگیش.

یا دارد امتحانت میکند که بفهمد چقدر برایت مهم است .

امکان اولی بسیار زیاد است در حدود 70 تا 80 درصد و امکان دومی بسیار کم است در حدود 20 تا 30 درصد . 

 .

.

.

.

نمیدانم امروز روز جالب برایم اصلن نبود. 

بالاخص که همکارم وقتی زنگ زد و حالم را پرسید از صدای گرفته فهمید اتفاقی افتاده گفت چه شده توصیح دادم اما مجبور شدم کمی دروغ بگویم که غصه نخورد او هم مریض است و هر روز جویای احوال من . 

 نمیدانم حقیقت چیست و چه باید بکنم ......

 

[ پنج شنبه 30 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 12:49 ] [ علیرضا ]

[ ]

نامرد

نامرد آخه چرا عکس دخترک نازی رو که ... /.

چرا برش داشتی ؟

ای کاش میشد رو در رو بهت اینها رو میگفتم.

[ پنج شنبه 30 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 10:58 ] [ علیرضا ]

[ ]

یک متن ...

یک متن از یک وبلاگ : 

بچه ها دیـــگه نمیتونم بیام
با مادرم دعوام شده کابل وای فایو برداشت الانم.....
الانــمفقط گفت:برو خداحافظی کنو ال تمااااام

خیلی ناراحتم یعنی تموم شد؟؟
خلاصـــه شایبد تا سال دیگه تشریف نیارم
بچه ها اومدن یا نیومدنم به پدرم بستگی داره که یا دلش بسوزه یا نه
الانم 1 ساعتم تموم شد باید کابلو تحویـــل بدم
حلالم کنین بــای عزیزانم برام دعا کنین تا ادم شم.

این متن رو دادم مترجم گوگل جهت ترجمه باور کنید هنوز داره دور کره زمین میچرخه و خورشید رو گاز میزنه !!!

[ پنج شنبه 30 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 10:38 ] [ علیرضا ]

[ ]

خیلی وقت ها

خیلی وقت ها میام اینجا عاشقانه بنویسم برایش اما میترسم ....

خیلی وقتها میام اینجا و منتظر میمونم بی خودی . فقط یک صفحه میزکار یا نگارش متن الکی جلوی روم بازه بی اونکه چیزی بنویسم . 

خیلی وقت ها همکارام بهم میگن جوش نزن غصه نخور به خودت برس که جونی برات نمونده . 

خیلی حرف ها خیلی چیزها رو از بقیه میشنوم اما از عشقم نع . 

خیلی وقته بهم میگن بیخیالت شده نابود نکن خودت رو .

خیلی وقته میگن اگر محبتی از تو به دلش بود می اومد و حرفی میزد بهت .

دیوانه شدمممممممممممممممممممممممم .

اما گلم نمیفهمم که چرا این کارها رو کردی و میکنی هیچ نمیفهمم . 

دوستت دارم .

خیلی وقتها فکر میکنم نع وقتی برای من داری . 

نع دلت میخواد که برای من و بامن باشی . 

نمیدونم درست یا غلط ولی اینها ذهنم رو .../. 

بازهم دوست دارم.

[ پنج شنبه 30 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 2:36 ] [ علیرضا ]

[ ]

به من

به من گفتند تا وقتی که عشقت خودش نخواد و نیاد جلو تو اگر هر کاری بکنی بی فایده است ....

این جمله معروفی است که همه بهم گفتند . 

این حقیقتی تلخ است برایم . 

چون با توجه به خیلی مشکلات پیش آمده شرایط به گونه ای است که به تنهایی قادر به حل مشکلات دیگه نخواهم بود . 

بالاخص که .... /. 

 

[ چهار شنبه 29 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 12:54 ] [ علیرضا ]

[ ]

بماند .

یک آشنا یک دوست وقتی حد عذاب کشیدنمو میبینه خودش آب میشه ....

ولی تو گلم ....

باز هم بیخیال .

[ چهار شنبه 29 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 12:43 ] [ علیرضا ]

[ ]

گفتگو

شما
9:38amشیشه از مطالبت خوشم اومد
حسی یک کم مشابه دارم
دُخـی شَرررر
smiley
خوشت اومد . چرا کام نزااشتی خووووو smiley-sad
شما
خوشم اومد چون از تنفر متفرم
من ادم عاشقیم ادم عاشقی کاری با تنفر نداره
دُخـی شَرررر
smiley
شما
حس مشابه داشتن خود حسه
تو حس تنفر
من حس عشق
دُخـی شَرررر
من از هردو متنفرم
شما
نمیتونی
زندگی سرتا سر عشقه
حتی تنفر هم به عشق نیاز داره
دُخـی شَرررر
smiley
شما
عشق مبنای همه چیزه
من عینک زندگیم عاشقانه است
خودت رو با من درگیر نکن شرور
میبرمت به وادی عاشقی و بعدت رهات میکنم دست و پا بزنی
مرد میخواد بتونی تحملش کنی
شما
و چنین تحملی در تو نمیبینم
من خودم عاشقم و عشقم رو ول نمیکنم
دُخـی شَرررر
چی میگی دقیقا؟
شما
میگم از عشق به تنفر میرسونمت
ولی باید در راه عشق خودت مسیرت رو پیدا کنی
دُخـی شَرررر
شکست خوردم دیه نمیخام
شما
در عشق شکستی نیست
هرگز نیست
اعتقادی ندارم
شما
من دنبال راه حل بعد 9 سال عاشقی بعد بارها رها شدن توسط عشقم
بعد بارها نابود شدن و شکستن توسط عشقم
هنوز دوستش دارم
شما
امروز چند غریبه وقتی محبت من رو بهش دیدن و شنیدن زدن زیر گریه
بجای من
زندگی یعنی عشق
تو نخواستی
تو نمیخوای
و نتیجه ای که برای خودت متصور هستی شکسته
شما
پس محکوم به دریافت همون چیزی هستی که میخوای
من نع
دُخـی شَرررر
میخاستم
میخوام
و خواهم خواب
ست
هنوز هم سعی میکنم بش برسم
ول کنش نیستم
میخاااامش
دوسش دارم
عاشقسم
ش
شما
پس حرفهای داخل وبلاگت بی معناست
برو راه عاشقی رو یاد بگیر
برو باهمه صادق باش بالاخص با خودت
دُخـی شَرررر
حرفای داخل وبلاگمو محض این زدم ک بیاد طرفم\\
شما
عاشقی یعنی یکرنگی صداقت
دُخـی شَرررر
اوهوم
شما
ببین من اگر جای عشقت بودم و این حرفها رو بهم میزدی
ازت فاصله میگرفتم و مینشستم درون خودم فقط گریه میکردم
میشکستم توی خودم
دُخـی شَرررر
عشقم یک طرف شده
شما
مرد تشنه محبته
دُخـی شَرررر
دیگه منو نمیخاد
من الکی دارم تلاش میکنم
شما
از کجا میفهمی نمیخوادت؟
دُخـی شَرررر
حدس میزدم
شما
هه
مردها از شما دخترها بدترن
توی عشق
تو بهش نشون ندادی عاشقشی
و نگفتی بهش
برو بنشین باهاش حرف بزن
یکی مثل توئه یکی مثل من
شما
به من کسی نبوده که نگه بیا ازدواج کن
کسی رو نبوده که پیشنهاد نداده باشند
چه خود افراد چه خانواده
اخرین بار
دو روز قبل طرف گفت دومیلیون بده دخترم رو ببر
بعد گفت مفت مال تو
شما
دختر بچه کلاس سوم دبستان که از زیبایی همتا نداشت
فقط خانواده بی بضاعتی هستند و من فقط کمکشون میکردم
شما
فقط خانواده بی بضاعتی هستند و من فقط کمکشون میکردم اما بعد کلی دعوا و سر و صدا فقط یک کلمه گفتم من عاشقم و عشقم رو با هیچ چیز عوض نمیکنم . پسرها مثل شما دختر ها نیستند .
دختر شرور لطفا دیگه نیایی جهت گفتگو با من . 

[ سه شنبه 28 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 18:24 ] [ علیرضا ]

[ ]

سالها

سالها تلاش کنی وفادار باشی و به هیچ چیز جز عشق فکر نکنی ..... 

عشقت فقط ........

اما بازم عاشق باشی و بمونی بپاش اما اون گاهی که دل خودش بخواد بیاد و هر وقت که دل خودش خواست بره .....

بدونه که عاشقشی تا سرحد مرگ ولی عشقت رو بازی بدونه مسخره ات کنه و حتی جلوی دیگران مدام خردت کنه .......

بازم عاشقش باشی .....

نتونی حتی یک کلمه باهاش حرف بزنی .....

چون خودش نمیخواد و هر وقت که خودش خواست فقط تو حق داری به اندازه ای که اون تازه بازم دلش میخواد باهاش حرف بزنی .....

این یعنی زندگی ؟؟؟؟!!!!!

خیلی دردناک است . خیلی زیاد . وقتی که حتی حق فکر کردن به ازدواج باهاش رو نداری چون اون نمیخواد . 

وقتی که داری حتی به سمتش میدوی و اون حاضر نیست یک قدم فقط یک قدم به سمتت برداره .......

 خیلی دوستش دارم ولی به این نتیجه رسیده ام که دیگه بهش ابراز نکنم و حرفی بهش نزنم به هیچ وجه .

به این نتیجه رسیدم که دیگه هیچ وقت ازش درخواستی نداشته باشم همین طور که تا الان نداشتم . 

وقتی که اون حتی یک درخواست ساده رو ارتباط با خودش و بر مبنای کثیف بودن تو میگذاره ....... 

نمیدونم چی بگم . واقعا نمیدونم . 

باقیش بعد تر ......

بهم میریزم از ادم های مغروری که میان چند کلمه میگن ولی تحمل شنیدن حقایق رو ندارن. 

میرم ارام بشم برگردم .

درحال نگارش ..........

 

[ سه شنبه 28 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 17:47 ] [ علیرضا ]

[ ]

خسته شدم .

خستم زیاد.

مدتها قبل دو وصیت نامه نوشتم اما به چیزی پایان ندادم و جایی خاص گذاشتمشان چون خسته از زندگی هستم و امیدی برای تلاش کردن نداشتم . 

قرار بود انتشار عمومی شوند در وبلاگ اول ..... 

...

.

.

.

.

.

که نشد . و باقی حرفها بماند . 

نیاز به دعا دارم .

[ سه شنبه 28 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 12:45 ] [ علیرضا ]

[ ]

کاش ....

کاش میدانستی عاشقانه های قلبم را و با من کمی حرف میزدی . 

ای کاش کمی ارام میکردی این قلب نا صبورم را .

کاش ......

ای کاش .....

.

.

.

.

افسوس بسیار دارم گلم .

هیچ وقت درک نکردی دلتنگی هایم را . 

[ دو شنبه 27 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 14:37 ] [ علیرضا ]

[ ]

کاش

کاش کمی میفهمید احساس مرا .

خیلی زیاد خیلیییییییییییییی زیاد به وجودش نیاز دارم در کنار خودم . 

[ دو شنبه 27 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 1:59 ] [ علیرضا ]

[ ]

دیشبم .....

دیشب چشم انتظار عشقم بودم . 

چشمام سفید شد به قول معروف از به در و دیدار دوخته شدن جهت خبری از او . 

خوابم برد روی کامپیوتر درحالی که به او فکر می کردم . .....

[ دو شنبه 27 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 1:42 ] [ علیرضا ]

[ ]

دعا میکنم

دعا میکنم که انشاالله اول از همه به عشقم برسم دوم از همه صاحب بچه نشم یا اگر خواستم بشم اول خوب تامین کنم زندگی آینده اش را بعد بچه دار بشم . 

همه بلند لطفا بگید آمین 

 

[ یک شنبه 26 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 11:44 ] [ علیرضا ]

[ ]

خدایا خدایا

خدایا هیچ شخصی را محتاج غیر خودت نکن . 

خدایا هیچ شخصی را .... / .

امروز مادری از سر سخت بودن بزرگ کردن فرزندش از سر نداری و بدبختی گفت او را حاضر است به من به 2 میلیون تومان بفروشد !!!

همسرش حبس ابد داشت و یک پسر کوچک دو ساله در آغوشش بود . 

دیوانه شدم . 

دختر بچه ای که کلاس سوم دبستان بود و از زیبایی چهره هیچ چیز کم نداشت . 

نزدیک بود مادر و مادربزرگ و پدر بزرگ و خاله و دایی های بچه همه را درسته قورت بدم . 

پدربزرگی که 70 سال سن داشت مادربزرگی که در 13 سالگی ازدواج کرده بود و جوان بود هنوز و توانایی کار کردن داشت اما بی سواد بوده و مانده از همه جا . 

خاله ای 19 ساله که خودش ....

و دایی هایی که هر کدام کلاس اول یا دوم دبستان بودند ..... 

امروز من مردم و دفن شدم زیر آوار حرفهای .....

فقط فریاد کشیدم به سرشان .

گفتند از سر نداری است و سختی خوراک و پوشاک و تحصیل دختربچه .

گفتم من میدم هزینه خوراک و پوشاک و تحصیلش را او دختر من خواهر من . اما حق ندارید بیچاره اش کنید به خاطر بی عرضه بودن خودتان . 

باشد در خانه شما یک غریبه . 

بگذارید همینجا نفس بکشد و باشد درکنارشما بگذارید درس بخواند و برود دانشگاه و اینده ای روشن برای خودش درست کند . 

نکنیدش یکی مثل خودتان . 

امروز بد بدرد آمد تمام وجودم . 

بالاخص وقتی نگاه مات و مبهوت و گنگ خود دختربچه را میدیدم از حرف های مادرش و اطرافیانش در مورد خودش . 

سخت دیوانه شدم من آن کودک جای خود دارد . 

خدا لعنت کند مسببان فقر و نداری ها را .

خدا لعنت کند مسوولان بی غیرت پدرسگ نجسی را که میلیونی حقوق می گیرند و چشمانمانش بسته است به رو ی همه چیز . 

بگیرد مالیات و پول نفس کشیدن ها را به قیمت خون پدر پدرسگتان .

خدا لعنت کند همگیتان را 

میزها و صندلیهای نجستان را . 

[ یک شنبه 26 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 10:53 ] [ علیرضا ]

[ ]

هیچکس

عاشقانه و از ته قلبم با تمام وجود دوستت دارم گلم 

به خدا قسم هیچ کس برای من تو نمیشود و نخواهد شد به هیچ قیمتی .

[ یک شنبه 26 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 2:40 ] [ علیرضا ]

[ ]

دستم

دست هایم نمیخواهند چیزی بنویسند وقتی ..../.

با شاعر و نویسنده ای آشنا هستم که او هم مثل من عاشق است . ماه قبل پسرش را که در 20 سالگی عاشق شده بود فورا زن داد . یعنی او را به عشقش رساند . چون خودش به عشقش نرسیده بود و بالاجبار با شخصی دیگه ازدواج کرده بود و الان پشیمان است از این زندگی اجباری . 

من در عروسی پسرش شرکت نکردم ولی ظاهرا در این مراسم همه از عشق خود او حرف میزدند تا پسرش !!!

ساهاست در هیچ مراسم عروسی شرکت نمیکنم .

او هم در این افکار به سر میبرد که روزی همسر عشقش بمیرد و برود با عشقش ازدواج کند !

این را دیشب فهمیدم .

انسان کثیفی و ناپاکی هم نیست .

عشق است .

سالها قبل وقتی عشقش ازدواج کرده و او ...... ، فقط یک جمله گفته بود:

حقیقت تلخ است ولی تلخی آخرین درمان هر درد است .

اما الان سالهاست این تلخی را میخورد و درمان دردش نمی شود .  

دعا میکنم هرگز سرنوشتم مانند سرنوشت او نشود حتی یک ثانیه فکرش عذابم میدهد.

[ یک شنبه 26 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 2:18 ] [ علیرضا ]

[ ]

عشقم

عشقم سلام .

امروز روز اضطراب بود ولی شیرین به تاریکی شب رسید و کمی خوشحال شدم . 

بماند که چرا . 

گلم دوستت دارم . 

دوستت دارم عشقم . 

خوشحالی امشبم سر این هست که مادرم بی مقدمه جلوی همسایه ها همه گفت که کم کم باید به فکر خونه زندگی و جهازت باشی .... /. اون میدونه که حرف من چیه و به گوش بقیه هم زد که که سالهاست خبرهایی است در دلم . 

خوشحالم ازاین بابت سالها منتظر چنین روزهایی بودم . 

بی معرفتی شما . واقعا بی معرفتی . 

نه خبری . نع توجهی نع هیچ چیز . 

بیا کنارم و کمی همراهم شو . همراهم باش . 

بیا و کمی از دردهایم کن . 

بیا و کمی در این جاده زندگی کمکم کن . 

بیا و با من هم قدم شو و باش در کنارم حتی تا آخر آن دنیا . 

بهشت خدا هم گلم فقط با تو برایم بهشت است . 

 دوستت دارم از ته قلبم با تمام وجود . 

[ شنبه 25 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 19:43 ] [ علیرضا ]

[ ]

آب دیده گل کن

دوش از جناب آصف پیک بشارت آمد

کز حضرت سلیمان عشرت اشارت آمد

خاک وجود ما را از آب دیده گل کن

ویرانسرای دل را گاه عمارت آمد

این شرح بی‌نهایت کز زلف یار گفتند

حرفیست از هزاران کاندر عبارت آمد

عیبم بپوش زنهار ای خرقه می آلود

کان پاک پاکدامن بهر زیارت آمد

امروز جای هر کس پیدا شود ز خوبان

کان ماه مجلس افروز اندر صدارت آمد

بر تخت جم که تاجش معراج آسمان است

همت نگر که موری با آن حقارت آمد

از چشم شوخش ای دل ایمان خود نگه دار

کان جادوی کمانکش بر عزم غارت آمد

آلوده‌ای تو حافظ فیضی ز شاه درخواه

کان عنصر سماحت بهر طهارت آمد

دریاست مجلس او دریاب وقت و در یاب

هان ای زیان رسیده وقت تجارت آمد

[ شنبه 25 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 14:26 ] [ علیرضا ]

[ ]

مضطرب

این روزها کمی زیاد خسته و مضطرب هستم . 

 

[ شنبه 25 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 14:19 ] [ علیرضا ]

[ ]

زندگی ....

امروز از صبح تا الان شدیم کارگر رفتیم شروع کردیم به ساخت مسجد :

با یک اوستای باحال بودم . دونفری ساختیمش خوب . ثواب اینم مال عشقم . 

خاطره است .24/2/95

یک دوهفته است روش کار میکنم . بیشتر اوقات ظهرها اینجام مشغول به کار تا غروب . شبها هم پای اینترنت و مجازی . امروز بهترین روز بود. ثواب تمام این روزها تقدیم به گلم . 

[ جمعه 24 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 12:31 ] [ علیرضا ]

[ ]

بازی

نمیدونم . نمیدونم . نمیدونم . 

خیلی دنبال عشقم گشتم . خیلی از حقایق رو فهمیدم خیلی از حرفهای دروغ رو متوجه شدم خیلی ها رو . 

چند روز قبل دعوت شدم اینستاگرام . 

رفتم هرچند میدونستم الکیه . هدف چیزی دیگه بود . میخواست بهم یاد آوری یک جایی دیگه رو ببین . اینم همون همسفر تا بهشت بود . رفتم و از پستهای خصوصیش سریع بیرون شدم . رفتم همون همسفر تا بهشت . 

دیدم بازهم خیلی چیزها رو . و یادم اومد.

قبل عید خودم از یک ترس گفته بودم از یه صفحه توی همون اینستاگرام و دقیقا همون ترس رو میخواست بیاره سروقتم . 

آخه گلم خری مثل من که ......./. 

میدونی ایراد کارت کجاست ؟ خیلی جاها . 

دیشب وقتی خوشحال بودم و ..... من رو میخواست سوق بده سمت همون ادرس صاحبب ادرس همین صفحه در اینستا ولی نتونست .

درسته نتونست سوقم بده ولی تا سرحد مرگ ناراحتم کرد .

بیش از حد ناراحت شدم .

هر محلی حداقل یک بزرگ و معتمد داره . رفتم پیششون و ازشون پرسجو کردم . 

حتی از روضه های خونه شما و دین و ایمان و اعتقاداتتون بهم گفتن . 

نمیدونم چرا باهام بازی میکنی . نمیدونم چرا اینقدر اذیتم میکنی و دلیلت برای این چیزها این کارها چیه . نمیدونم .

یکی دو سال قبل دانشگاه تهران یک مسابقه برگزار کرد درمورد برنامه نویسی . چند زمینه داشت که یکی برنامه تشخیص چهره بود . من برنامه ها رو نوشتم . 

اما دیر متوجه مسابقه شدم و دیر رسیدم به مسابقه و نشد که شرکت کنم . اما نا امید هم نشدم برنامه هام رو کامل تر کردم .

برنامه تشخیص چهره از روی عکس رو به تشخیص چهره از روی فیلم و خیلی چیزهای دیگه گسترشش دادم و نگهداشتمش برای خودم . 

یک عکس برام به کمک این نرم افزار خیلی چیزها رو مشخص میگنه . 

عموما ابزارم ، گلم نرم افزارهای خودم هست و قبولشون دارم تست شده خودم هستن و کار خودم .

نمیدونم چرا باهام بازی میکنی . نمیدوم چرا داری شکنجم میدی .

نمیدونم .

نمیدونم .

نمیدونم .

 اینبار بدون ترس از خیلی چیزها تحقیق کردم . اینبار خیلی فرق داشت . خیلی زیاد .

خواهر عشقم دانش آموخته علوم انسانی است . در دوره دبیرستانش . گاهی چند بیتی هم مینوشت . خواندم بعضی شعرهایش رو . یکبارحتی برای یک مسابقه تصحیح کردم یک شعرش رو که به عشقم داده بود جهت شرکتش در یک مسابقه . 

او هم سالهای آخر بود که .... /. 

باید برم ....../.

[ جمعه 24 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 2:12 ] [ علیرضا ]

[ ]

کجایی

یک عاشق همیشه حرف های عاشقانه دارد بالاخص من برای تو . یک عاشق همیشه کارهای عاشقانه دارد بالاخص من برای تو . یک عاشقانه همیشه فکرهای عاشقانه دارد بالاخص من برای تو . 

کجایی گلم ؟ سخت است غم دوری و تنهای . 

درک کن . 

بیا کنارم و بمان تا همیشه . تا ابد حتی بعد از قیامت .

[ پنج شنبه 23 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 11:2 ] [ علیرضا ]

[ ]

از جنس عاشقی

زندگی برای هر کسی یک مفهوم دارد و تنها مفهوم زندگی من توئی عشقم . 

[ پنج شنبه 23 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 10:59 ] [ علیرضا ]

[ ]

یک دل

[ پنج شنبه 23 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 2:29 ] [ علیرضا ]

[ ]

دو راهی

در زندگی چیزی به اسم دو راهی وجود نباید داشته باشه درست مثل شک و تردید درست مثل اما و اگر های بیخود . 

اگر در زندگی دو راهی و شک و اما و اگر بیاریم نمیتونیم زندگی کنیم میشیم برده . برده امیال و خواسته های نفسانی . 

انتخابها هستن که زندگی انسان رو میسازند . 

پس من اگر مسیر عشق رو در پیش گرفتم ترس و اما و اگر نباید وسطش بیارم . 

و یک جاهایی هست که نیاز به تصمیم گیری دارید این فرق داره با تردید و شک و دو راهی . 

در تصمیم گیری ادم اگر بدونه مسیرش اشتباه هست دو راهی نداره توقف و شروع مسیری جدید.

و اگر بدونه درست هست مسیرش ادامه مسیر . 

و این نقش عقل هست و درایت در زندگی .

و چه زیباست که انسان عاقلانه عاشق باشه . عاقلانه معشوق رو تا سرحد جنون دوست داشته باشه و از روی عقل . 

و چه زشت هست که انسان از روی بی فکری عاشق باشه . و با عقلی و جنون بخواد به معشوقش برسه .

این وسط خیلی ها حرف خواهند زد و خواهند گفت از خیلی چیزها . اما مهم شما هستید خود شما . 

مهم این هست که شما در خودتون چه میبینید و چطور میخواهید موفق باشید در زندگیتون و در کنار چه کسی باشید.

من عاقلانه عاشقم و معشوقم رو تا سرحد جنون دوست دارم .

و این مهمترین نکته زندگیمه .

این وسط حرفهای ملت خیلیهاش از سر حسادت هست و بیخود و خیلی ها هم نظرات شخصی پس باید خودتون باشید .

این ها رو برای افرادی مینویسم که درست مثل من عاشق هستند .  

خودتون باشید. 

کافیه فقط خودتون باشید تا بتونید به عشقتون برسید . 

این وسط نقش معشوق خیلی مهم هست برای شما و کمکش برای در کنار هم بودن شما دو نفر . 

کافیه دهنتون بسته باشه و این وسط به جای اجازه دخالت دادن دیگران سعی کنید مشکلاتتون رو خودتون حل کنید باهم و فقط از دیگران راهنمایی بخواهید در مسیر حل مشکل نع چیزی دیگه ای مثل اجازه تاثیر گذاشتن توی زندگیتون یا تصمیم گیری برای شما . 

این روزها خیلی از دهه 70 ها رو میبینم که یا در شرف طلاق هستن یا طلاق گرفتن بیخود فقط سر همین حرفهای بیخود دیگران و تصمیم گیریهای نابخردانه دیگرن براشون . 

وقتی معشوقتون و شما درست نقش افرینی کنید در کنار هم و برای هم و مشکلاتتون رو بین خودتون نگه دارید و سعی کنید باهم مشکلات زندگیتون رو رفع کنید هیچ وقت دچار مشکل نخواهید شد . بلکه زندگتون مستحکم تر خواهد شد و اعتماد شما دوتا بهم بیشتر و بیشتر خواهد شد توی زندگی . 

برای خیلی ها وقتی این حرفها رو میزنم میگن تو خودت مشکل داری و حرفت قبول نیست چون معشوقت کنار نیست و نمیفهمی و اگر میتونستی برای خودت کاری میکردی . 

قبول نیست کنارم . 

اما دارم تلاشم رو میکنم . نمیتونم بهش تحمیل کنم خودم رو . باید بیاد کنارم بایسته و بگه هستم باهات بسم الله . 

تا منم شروع کنم مسیر تلاش برای درکنار هم بودن رو . 

این هم یعنی شما ها هم باید بخواهید که در کنار هم و باهم باشید حتی در مشکلات . 

در مسیر شروع زندگی مشترک یا داخل زندگی مشترک خودتون باید بخواهید که باشید در کنار هم و پشت هم تا تمام موانع رو بتونید باهم رفع کنید . 

بدونید هیچ وقت یک طرف نمیتونه تمام موانع شروع زندگی رو رفع کنه یا یک نفر به تنهایی هیچ وقت نمیتونه زندگی رو کامل بسازه و حفظش کنه . باید هر دو طرف باهم در مسیر زندگی کنار هم و برای هم بودن تلاش کنند تا به موفقیت برسند . 

 

 

 

[ چهار شنبه 22 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 15:17 ] [ علیرضا ]

[ ]

مهر

مهر از همه بریدم تا مهربان بمانی ، نامهربان تو رفتی با دیگران بمانی؟ 

دوستت دارم. برگرد درکنارم بمان . 

[ سه شنبه 21 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 23:5 ] [ علیرضا ]

[ ]

شک

وقتی به قدرتی که دارید شک میکنید ، در واقع به شکی که دارید قدرت میدهید . من در رسیدن به عشقم شک ندارم . شما چطور؟؟؟َ

[ سه شنبه 21 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 23:4 ] [ علیرضا ]

[ ]

محرم

در آغوش یکی باشی در فکر دیگری ، هزاران آیه هم بخوانند آن عقد حرام است . کجایی محرم من ؟

[ سه شنبه 21 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 23:2 ] [ علیرضا ]

[ ]

قاضی

دل ناله کند زمن و من ناله کنم ز دل 

یارب تو قضاوت کن 

دیوانه منم یا دل ؟!!!

[ سه شنبه 21 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 22:59 ] [ علیرضا ]

[ ]

یادمون باشه که ....

یادمون باشه که غم ما ربطی به بچه ها نداره و باید در برخورد با اونها شاد باشیم یا حتی خودمون رو شاد نشون بدیم اگر شاد هم نبودیم تا بچه ها افسرده نشن و تاثیر پذیر از غم ما نباشند و دنیای بچگی خودشون رو خیلی زود با بزرگسالی زودرس ترک نکنن . 

[ سه شنبه 21 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 22:19 ] [ علیرضا ]

[ ]

ای نسیم ....

ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست

منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست

شب تـار است و ره وادی ایمـــن در پیش

آتش طــور کـــجا موعــــد دیــدار کــــجاست

هــر کــــه آمـــد به جهان نقش خرابـــــی دارد

در خـــرابات بگــــویید کــــه هشیـــار کـــجاست

آن کــــس است اهـــل بشارت کــــــه اشارت داند

نکــــته‌ها هست بســـی محـــرم اســـرار کــجاست

هـــــر ســــر مـــوی مــــرا بـا تـــو هـــزاران کــــار است

مـــا کـــجاییـــم و مـــلامـــت گـــر بـــی‌کـــار کـــجاست…

[ سه شنبه 21 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 21:21 ] [ علیرضا ]

[ ]

خیلی

خیلی سخت می باید سکوت کرد و حرفی نزد .

حقیقت ها شیرین هستند اما جنبه میباید داشت.

[ سه شنبه 21 ارديبهشت 1395برچسب:,

] [ 20:14 ] [ علیرضا ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه